در یک شهر بزرگ و زیبا گوریلی زندگی می کرد به اسم ماروین.
ماروین مثل گوریل های دیگه نبود بچه ها.اون هیچوقت پاهاش رو به زمین نمی کوبید، اون هیچوقت دلش نمیخواست که دعوا کنه و هرگز محکم به سینه ش نمیکوبید و فریاد نمی کشید. ماروین متوجه چیزهایی شده بود که خیلی از گوریلا و مردم از آن غافل بودند و بهشون توجهی نمی کردن.
اما پدربزرگش اصلا از کارای ماروین سر در نمیورد.
اون می گفت:” وقتی که من هم سن تو بودم خیلی وحشی و خشمگین بودم،پدربزرگت از یه ساختمون بلند بالا می رفت ، با صدای خیلی بلند محکم به سینه ش می کوبید و همه اونو پادشاه صدا می کردن،پس…تو دیگه چه جور گوریلی هستی؟”
” من ماروینم،آروم و ملایمم، من حواس جمع و مواظبم،این چیزیه که من هستم!”
“خب..حدس میزنم که اینا باعث بشه ما از این به بعد تو رو پادشاه آرامش صدا کنیم یا یه چیزی شبیه این “
ماروین گفت:” من به شما نشون میدم”
بنابراین ماروین و پدربزرگ به مرکز شهر رفتن.شهر واقعا شلوغ بود،پر از سر و صدا و جمعیت،انگار همه عجله داشتن، اما ماروین از درون احساس آرامش و ملایمت می کرد.
یک روز دوشنبه ماروین و پدربزرگ به پارک شهر رفتن و مشغول خوردن موز شدن.پدر بزرگ موز رو یک جا قورت داد اما ماروین موزش رو به آرومی و بدون عجله خورد، اون متوجه رنگ زرد روشن پوست موز شد و به طعم شیرین و رسیده و خوشمزه ی موز توجه کرد.
پدربزرگ گفت:” گوریلا هیچوقت کل روز رو یه جا نمیشینن و به موز خیره نمیشن،بیا بریم”
” اما اخه شما واقعا طعم اونو چشیدین؟”
“البته که من مزه ش رو چشیدم، من اون موز رو خوردم، نخوردم؟!”
ماروین لبخند زد.
روز سه شنبه اونا سوار کشتی شدن.
پدربزرگ دوربینش رو دراورد و مشغول عکاسی از مجسمه شد ، اما ماروین وقت گذاشت و دقت کرد،اون به تمام رنگ ها و خط هایی که در مجسمه استفاده شده بود توجه کامل کرد.
بعد از اینکه پدربزرگ از مجسمه عکس گرفت گفت:”خب .. من اونو دیدم بیا بریم دیگه”
” اما آیا واقعا اونو دیدی؟!”
” البته که دیدمش ،من به اون نگاه کردم نکردم؟!”
ماروین لبخند زد.
روز چهارشنبه ماروین و پدربزرگ به دیدن یک فواره ی زیبا و بزرگ رفتن.
ماروین که متوجه چکه ها و قطره های آب روی انگشتاش شده بود گفت:” دلم می خواد بدونم آب گرمه یا نه”
در همون موقع چند قطره ی آب هم به پدربزرگ ماروین پاشیده شد ، پدربزرگ گفت:” اون آب سرده، پاشو بریم”
“اما آیا واقعا اونو حس کردین؟”
” البته که حس کردم، من خیس شدم، مگه نشدم؟!”
ماروین لبخندی زد.
روز پنجشنبه ماروین و پدربزرگ توی صف منتظر خریدن یه خوراکی بودن.
ماروین در حالی که متوجه بوی خوب و تازگی و ظاهر اشتها برانگیز اون خوراکی شده بود گفت:” بوی فوق العاده ای میده”
در همون موقع پدربزرگ گفت:” آره آره، حالا بیا بریم”
” اما آیا واقعا اونو بو کردین؟!”
“البته که من اونو بو کردم! من دماغ دارم، مگه ندارم؟ اما این صف خیلی طولانیه ! دلم میخواد همین جا تاپ تاپ محکم بزنم به سینمو فریاد بکشم !”
ماروین گفت:” آه پدربزرگ عزیزم”
روز جمعه اونا به یک کنسرت موسیقی رفتن.
ماروین در حین گوش دادن آهی کشید و متوجه صدای زیبای نت ها و چرخش و حرکت سازهای موسیقی شد.
“واقعا میشنوی پدربزرگ؟”
“خرررررو پف”
روز شنبه ماروین و پدربزرگ به یک ساختمون بلند رسیدن.
پدربزرگ گفت:” آخ جوون! بالاخره ما میتونیم از یه چیزی بالا بریم و تپ تپ رو سینه هامون بزنیم و غرش کنیم”
ماروین گفت:” فعلا بیاین سوار آسانسور بشیم”
و سپس اونا به سمت بالای ساختمون حرکت کردن و وقتی که در های آسانسور باز شد…
پدربزرگ مکثی کرد و ساکت شد.اون نگاه کرد، گوش داد،
اون بو کرد، پدربزرگ به هر چیزی که در اطرافش بود توجه کرد،
و احساس غرش و خشمی که در درونش بود کوچکتر و کوچکتر شد.
اون رو کرد به ماروین و گفت:” ماروین! من احساس ارامش می کنم.فکر میکنم در درونم همون احساسی رو دارم که تو داشتی، احساس آسودگی و ملایمت”
ماروین گفت:” من میخوام یه چیز دیگه هم به شما نشون بدم”
پدربزرگ پرسید:” بگو ببینم، ما که قرار نیست دوباره بشینیم و به موز زل بزنیم؟هووم؟”
ماروین لبخندی زد.
روز یکشنبه ماروین و پدربزرگ از یک موزه دیدن کردن و دراونجا گروهی از مردم رو دیدن که به یک موز زل زده بودن و همینطور خیره نگاش میکردن.
پدربزرگ هم نگاه کرد و این دفعه واقعا نگاه کرد بچه ها.
پدر بزرگ لبخند زد.
پدر بزرگ گفت:” پادشاه ارامش، تو خیلی خوبی، بیا پادشاه بیابریم که من میخوام برات یه موز بخرم”
برای مشاهده سایر قصه کودکانه های موجود کلیک کنید
سلام خیلی خوب بود ممنون
اگه میشه داستان های کوتاه تری بگذارید ممنون
سلام خیلی ممنونم، تلاش میکنیم هم قصه های کوتاه بذاریم هم بلند که همه راضی باشن
سلام عالی
سلام تشکر دوست عزیزم
عالی و آموزنده بود خیلی خیلی خوشم اومد ممنون که اینقدر زحمت میکشید و وقت میزارید که برای ما قصه تعریف کنید خسته نباشی خاله صدف ❤️🥰😘🌺🌺🌺❤️❤️❤️🥰🥰😘😘😘😘😘🌺🌺
په این نظرت مفهوم نداره و در زمن خاله صدف این عالی نیست فوق العادست در یک کلام
تشکر دوست خوبم. ممنون که همراهمون هستی، خوشحالم که وولک رو دوست دارید
من از شما ممنونم و اگه می شه یک قصه تصویری بزارید
به زودی قصه های تصویری خیلی قشنگی براتون داریم
خیلی قشنگ بود خاله صدف
مرسی از قصه های قشنگتون
شب بخیر 😍😍😍
ممنون که همراهمون هستی عزیزم
سلام شبتون بخیر
از قصه های خوبتون ممنونم .من تازه با ولک اشنا شدم خیلی قشنگه
آهنگ اول قصه ها رو خیلی دوست دارم منو یاد بچگیام میندازه .اگه میشه کاملش رو بزارین .
سلام دوست عزیزم. خیلی خوشحالیم که همراه ما هستید. متاسفانه بخاطر طولانی شدن قصه نمیتونیم اینکار رو اینجام بدیم، اما اگر امکانش باشه تو قسمت آهنگ ها اضافه میکینم.
عالی بود
تشکر دوست عزیزم
عااااااااااااااااالی بووووووووووووووووود😍❤️🌹🥰😋😘💐🥰🤩🥳😇😝😛😜🤪🔥💫⭐🌟✨💥🎉🎊🙈🙈🙉🙊😺😸🧡❤️😾😿🙀😽😽😼😻😻😹💛💚💙💜💜🤎🖤🖤🖤🤍♥️💘💘💝💖💗💓💞💞💕💌💟❣️💋🫂👥👤👣🧠🫀👁️👀💀☠️🦴🦷👄👅👃👂🦻🦶🦵🦿🦾💪👍👎👏🙌🙌👐🤲🤝🤜🤟🖖✋🖐️👋🤚👊✊🤛🤘✌️🤞🤙🤌🤏🤏👌🖕☝️☝️✍️👉👈👉🙎🙍🤷🙆💁🙅🙋🙇🙏💅🧘🧑🦯🧑🦼🤾⛹️🏋️🤸🏃🚶🧍🧎🧑🦽🧏💆💇🧖🛀🛌⛷️🤺🏇🏌️🤹🤼🧗🚵🚴🏂🪂🏄🚣🏊🤽🧜🧚🧞👼🧑🎄🥷🦹🦸🧟🧛🧙🧝💂👸🤵👰🧑🚀👷👮🕵️🧑✈️🧑💼🧑🎓🧑🏫🧑🏫🧑🌾🧑🚒🧑🔧🧑⚕️🧑🔬🧑⚖️🧑💻🧑🎨🧑🍳👳🧕👲👶🕴️💃💃🕺👯👯👭👭👬👬👫💏👫🧒🧑🧓🧑🦳🧑🦰👱🧑🦱🧑🦲🧔👩❤️💋👨👨❤️💋👨👩❤️💋👩💑👩❤️👨👩❤️👩🤰🤱🧑🍼👪💐🌹🌺💮🏵️☘️🍃🌾🍁🍂🍀🌼🪴🌵🌳🪵🪨🌪️🌊☃️❄️🏔️😀😄😆🌜🌛🌛🌜
تشکر دوست خوبم
بسم الله الرحمن الرحیم، چه قدر استیکر!
سلام خاله صدف نمیدونم چرا قصه ای ک نوشتم ارسال کردم نیست؟
هانی تو مطمئنی قصه ات رو ارسال کردی؟؟؟
آره من مطمئنم بچه ها خودم دیدم اومد تو نظزدهی کنار بقیه ی نظرها فکر کنم یه نفر حذفش کرده😔
سلام دوست خوبم. چون قصه از سایت های دیگه بود و ما اجازه نداریم کپی از همکارامون بذاریم قصه حذف شد، شما میتونی قصه های خودت رو فقط اینجا بنویسی. ممنونم
چون خیلی قشنگ بود نوشتم چشم از این به بعد قصه های خودم رو مینویسم
ممنونم ازت هانیکا دوست داشتنی
عالیییییییییییی😍😍😍😍😍😅😘😘😘😘😘😊😊😊😊😊😚😚😚😚😚💕💕💕💕💕💕💖💖💖💖💜💜💜💜💜💜🧡🧡🧡🧡🧡💛💛💛💛💛💛💛💙💙💙💙💙💚💚💚💚💚💚💚💚❤❤❤❤❤❤💋💋💋💋💋💋👄👄👄👄💟💟💟💟💟💝💝💝💙💙💗💗💗💗💗💗😎😎😎😎😎😎
تشکر دوست عزیزم
سلام، قصه هایی که شما می گذارید خیلی خوبه ، متشکر
راستی خانم ستاره خالقی که ایشان هم قصه گو هستند خواهر شما می باشد
سلام دوست عزیزم. خیر ایشون خواهر من نیستن
ستاره نه صدف
اخ جووون قصه جدید ممنون خاله💗😽😍😍😍
ممنون که همراه ما هستی دوست عزیزم
سلام لطفا خودتونو به ما معرفی کنید و بگویید چند سالتونه و بچه دارید یا نه اسمشون چیه چند سالپشونه. خیلی خوشحال میشیم شما رو کامل بشناسیم.
سلام دوست خوبم، من صدف خالقی هستم. به زودی خودم رو بهتون کامل معرفی میکنم و بیشتر با دوستای خوبم آشنا میشم .
بله خاله صدف لطفا بیشتر خودتون رو معرفی کنید که بیشتر دربارتون بدونیم
عالیییی
اگه می شه یک قصه تصویری بزارید در مورد زیاد بازی کردن
حتما، به زودی قصه های تصویری با موضوعات متنوع در راه هستن
منم با نظر ناصر موافقم ممنون می شم در مورد زیاد بازی کردن بزارید
منم با الهام و ناصر موافقم
منم با نظرتون موافقم. به دو دلیل. یک اینکه بچه ها یاد بگیرن که زیاد بازی نکنن. دو اینکه خیلی وقته قصه ی تصویری نزاشتین
بازی طبیعت بچه ها و بهترین راه برای رشدشون هست. فقط بازی ها باید امن و بدون اذیت دیگران باشن. و وظیفه ما بزرگتر هاست که شرایط و بازی مناسب رو براشون فراهم کنیم. در مورد قصه تصویری هم حتما به زودی قصه های تصویری اضافه می کینم دوست عزیزم.
سلام ممنونم خانم خالقی قصه ی امشب هم واقعا زیبا و آموزنده بود
سلام ساینا عزیزم. تشکر ازت ممنونم
خیلی عالی
ممنون دوست خوبم
سلام مسله حمیشه قصه خیلی خوب عالی ❤️❤️❤️❤️❤️📱🛑
سلام دوست خوب وولک، از نظرت ممنونم
عالی بود
ممنون دوست من
عالی بود مرسی از وولک که قصه های قشنگ میسازید تشکر از شما 🌹
ممنون که همراهمون هستی دوست خوب وولک
خیلی داستانش عالیه
ما باید کلی از داستان های شما یاد بگیریم
بهترین اتفاق برای ما این هست که از قصه ها چیزای خوبی یاد بگیرید و قصه ها رو دوست داشته باشید
سلام.تشکر از شما.مثل همیشه جذاب وعالی.خسته نباشید.
سلام، ممنونم دوستای خوبم
سلام خیلی ممنون
تشکر دوست عزیزم
عالی ممنون خیلی ممنون که عکس هاشون رو بیشتر کردم
من گوش ندادم اما فکر میکنم عالی
امیدوارم بعد از گوش دادن قصه رو دوست داشته باشی
عالی بود قصه بلند اتفاقا بهتره چون بچه ها با یه قصه به خواب میرن
ممنونم که نظرتون رو نوشتید همراه عزیز وولک
عالی من آلارا ی ۹ ساله
ممنونم آلارا جان
عالی وتفکر برانگیز
ممنونم از نظرت دوست عزیز
عاعالی من عاشق قصه شدم
خیلی خوشحالم که خوشت اومده الماجان
سلام دوست ولکی مدتهاست ک قصه ها برام پخش نمیشن حتما باید وارد سایت پلاس شم کپخش بشن
دوست عزیزم برای پیگیری مشکل، به شماره 09011142842 پیام بده
😱🤭🥲🙂🤐😂🤐😍😉😛😴😬🤫😚😱😏😍🙂😱🥲🥲😱😍😅😍😄😅😒😑😛😂😤🤭😑🇧🇮🇦🇬🇦🇱🇦🇸🇦🇱🇧🇦🇧🇱🇦🇹🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇶🇮🇶🇮🇶🇮🇶🇮🇶
😄😅😏😬😬🥲😒😤😠🤫🙂😅🙂😢😢🧐😢😬😬😏😢🙂😄🙂😠🙁🤭😬😤😅😤😒🙂😢🇮🇶🤭🇮🇶🇦🇹😍🇮🇷🇧🇱😛🇧🇱🇧🇱😂🙁🇧🇮🇧🇱🇧🇮🇧🇱😛🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇧🇱🤫🇧🇱🇧🇮🇧🇦🇧🇮🇧🇦😂🧐🇧🇦🇧🇮😠🇧🇮🇧🇱😂😄🤫😠🇧🇮😑😠😑😠😏🇧🇦😑😠🤫😠🤫😑🙁😛🙁😂🙁😑🙁😑🙁😂🙁😂😏
🤫🇮🇷😟🇦🇹😠😠😑😠😍😛🇮🇶😤🤭🧐😤🤭🇧🇱😬🇮🇷🇧🇱😅😤😅🇦🇬😅🇦🇬🥲😅😉😅🥲😅😄😅🇧🇱🤭🇧🇱🇧🇱🇧🇱🇧🇱🇧🇱😅🇧🇱🇦🇹😂🇦🇹🧐😅🇮🇷😅😢😢😅🙄🥲😱😅😤🤐😅😴😅🥲😅🧐😅🇮🇷😅🙂😤😅🙂😅😤🤭🧐😅🇮🇷🙂😅🇧🇱🤭😄🤭🇮🇷🇮🇶🧐🇮🇶🇮🇷🇦🇹🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🧐😅🇧🇱🇮🇶🇧🇱🇮🇶🇮🇷🧐😅😄😅🇧🇱😅🇮🇷😅😤🤐🇮🇶🤐🇮🇶🙂🤭🙂😍